سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من خسته ام !

با هر نفسم آتش درونم شعله ور می شود و شوری اشک شیرینی لبخند
را بی معنا می کند ...به چی لبخند بزنم ؟

امشب یه دختر بچه به من جمله ای گفت که شگفت زده شدم !
گفت : چه عجب امشب دوباره مثل قبلا شادی و میخندی...اینطوری دوست دارم.

چند لحظه فقط نگاه بودم...بهت زده!

سهم من از زندگی همین بود...هست...وخواهد بود...

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

 باور       استغفاربرا

مشخصات مدیر وبلاگ

[9]

خدایا : آن مسافری که به سوی تو می آید راهش نزدیک است
ویرایش

دوستان

ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ